بدون مضافات. اصل یک چیز بدون هیچ زیادی. - تعارف خشک و خالی، تعارف بدون صمیمیت. - زمین خشک و خالی، زمین بدون کشت و بزر. - کاغذ خشک و خالی، کاغذ بدون تعارف و محبت. چون: او بعد از یک سال یک کاغذ خشک و خالی هم ننوشت تا چه رسد به آنکه محبتی و تعارفی نیز بنماید
بدون مضافات. اصل یک چیز بدون هیچ زیادی. - تعارف خشک و خالی، تعارف بدون صمیمیت. - زمین خشک و خالی، زمین بدون کشت و بزر. - کاغذ خشک و خالی، کاغذ بدون تعارف و محبت. چون: او بعد از یک سال یک کاغذ خشک و خالی هم ننوشت تا چه رسد به آنکه محبتی و تعارفی نیز بنماید